مجله پرستاری و مامایی
سال:1400 | دوره:19 | شماره:6 (پیاپی 143) |تعداد مقالات:8

پیش زمینه و هدف آموزش بالینی، فرآیندی پویا و از بخش های ضروری آموزش پرستاری است، محیط یادگیری بالینی نقش موثری در شکل دهی مهارت حرفه ای دانشجویان پرستاری دارد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین درک از محیط یادگیری بالینی با شایستگی بالینی در دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1398 بود. مواد و روش ها این مطالعه توصیفی همبستگی بر روی 150 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی بود. جمع آوری داده ها با استفاده از دو پرسشنامه درک از محیط بالینی و شایستگی بالینی انجام شد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 انجام شد. یافته ها نتایج مطالعه نشان داد که میانگین نمره درک از محیط یادگیری بالینی و شایستگی بالینی دانشجویان پرستاری به ترتیب 42/16±, 06/196 و 71/21±, 46/135 بود. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین درک از محیط یادگیری بالینی با شایستگی بالینی، ارتباط آماری معنی داری وجود دارد (p<0. 05, r=0. 261). نتیجه گیری یافته ها بیانگر آن بود که درک دانشجویان نسبت به محیط یادگیری بالینی در سطح متوسط بود ولی شایستگی بالینی آن ها در سطح بالابود. بنابراین بر اساس نتایج این مطالعه و با شناسایی این عوامل، مدیران و مربیان پرستاری خواهند توانست با اتکا بر یافته های علمی، فعالیت های

پیش زمینه و هدف صلاحیت بالینی یکی از شاخص های اصلی تعیین عملکرد در پرستاری است. پژوهشگران بر این باورند که برای حفظ استانداردهای مراقبتی پرستاری، شناخت عوامل مرتبط با ارتقاء صلاحیت بالینی الزامی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه هوش اخلاقی و صلاحیت بالینی دانشجویان پرستاری در دوره کارآموزی عرصه انجام شد. مواد و روش ها این مطالعه توصیفی همبستگی بر روی 125 دانشجوی پرستاری در دوره کاراموزی عرصه مشغول به تحصیل در واحدهای منتخب دانشگاه های آزاد اسلامی استان اصفهان که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ انجام گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد هوش اخلاقی و پرسشنامه ایرانی صلاحیت بالینی دانشجویان پرستاری استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها بیشتر مشارکت کنندگان (2/91 درصد، 114 نفر) زن بوده و در رده سنی 25-22 سال (4/62 درصد، 78 نفر) قرار داشتند. میانگین امتیاز کل هوش اخلاقی مشارکت کنندگان، 25/12±, 46/83 و میانگین امتیاز کل صلاحیت بالینی آنان 36/26±, 72/193 بود. آزمون ضریب همبستگی پیرسون ارتباط مستقیم و معناداری بین هوش اخلاقی و صلاحیت بالینی دانشجویان نشان داد (001/0>p, 642/0=r). همچنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره، هوش اخلاقی و معدل دانشجویان توان پیش بینی امتیاز صلاحیت بالینی آنان را دارد. بحث و نتیجه گیری با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر وجود ارتباط بین هوش اخلاقی و صلاحیت بالینی دانشجویان پرستاری، به نظر می رسد توجه به این بعد از هوش به منظور ارتقاء صلاحیت بالینی دانشجویان پرستاری و در نتیجه ارتقاء کیفیت مراقبت از بیماران ضروری می باشد.

پیش زمینه و هدف یکی از حساس ترین دوران زندگی زنان، دوران بارداری است، که با توجه به تغییرات جسمانی، به لحاظ روانی نیز تحولاتی را به همراه خواهد داشت. هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط ذهن آگاهی زنان باردار با سلامت روان شناختی در بارداری بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-همبستگی در زنان مراجعه کننده به کلینیک های زنان و زایمان شهر تهران در سال 1398 است که تعداد 193 نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس چندمتغیره، از نرم افزار SPSS 24 استفاده شد و داده ها به وسیله ی پرسشنامه های ذهن آگاهی براون و ریان، استرس ادراک شده کوهن و همکاران، پرسشنامه تجدیدنظر شده نگرانی های دوران بارداری و افسردگی ادینبورگ گردآوری شد. یافته ها بین ذهن آگاهی با استرس ادراک شده، اضطراب و افسردگی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. (001/0>P). اما بین ذهن آگاهی و سلامت روان شناختی زنان باردار در سه بازه زمانی تفاوت وجود نداشت. و مرحله بارداری در رابطه ذهن آگاهی و سلامت روان شناختی زنان باردار نقش تعدیل کننده ندارد. نتیجه گیری با توجه به ارتباط و همبستگی بین سطح استرس، اضطراب و افسردگی در بین زنان باردار و پایین بودن سطح ذهن آگاهی آنان می توان با تمهیداتی در رابطه با درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی به کاهش مشکلات در جامعه مذکور کمک نمود.

پیش زمینه و هدف بارداری دوره ای حساس در زندگی زنان است که به دلیل تغییرات آناتومیک و فیزیولوژیک ناشی از بارداری فعالیت های جنسی و رفتاری آنان تحت تاثیر قرار می گیرد. اطلاعات ناکافی در رابطه با رابطه جنسی در بارداری منجر به ایجاد تنش و عدم آرامش زوجین در زندگی می شود. لذا این مطالعه باهدف تعیین الگوی رابطه جنسی در دوران بارداری در قالب مطالعه مروری سیستماتیک انجام شد. مواد و روش ها این مقاله یک مطالعه سیستماتیک هست؛ ابتدا کلمات کلیدی الگوی رابطه زناشویی، مقاربت جنسی، بارداری، مقاربت جنسی در بارداری، رابطه جنسی، عملکرد جنسی و کلیدواژه های انگلیسی Marital relationship pattern, sexual intercourse, sexual intercourse in pregnancy Marriages, در پایگاه های اطلاعاتی سیلویکا، pubmed, SID، Magiran، scopus, sciencedirect, womenhealth, و scholar google مورد جستجو قرار گرفت. از بین 59 مقاله درنهایت 21 مقاله مرتبط با موضوع بر اساس معیارهای ورود وارد مطالعه شدند. یافته ها نتایج حاصل از داده ها بیانگر این است که میل و عملکرد جنسی زنان باردار در دوران بارداری غیرقابل پیش بینی است و الگوی متغیر و بی ثباتی در هر یک از سه ماهه های بارداری وجود دارد. بطوریکه نتایج بیشتر مطالعات بیان کرد که اکثر زوجین در سه ماهه اول و سوم کاهش در روابط جنسی و در سه ماهه دوم افزایش را ذکر کردند. نتیجه گیری با توجه به نتایج به دست آمده از مطالعات قبلی میزان رابطه جنسی در بارداری نسبت به قبل بارداری کاهش چشمگیری داشته است. می توان اقدامات موثری را در زمینه کاهش اختلالات رابطه جنسی در بارداری با حداکثر توانایی در 3 حوزه بهداشتی، اقدامات آموزشی و اقدامات حمایتی را مدنظر قرار داد.

پیش زمینه و هدف با توجه به افزایش جمعیت سالمندی در کشور، این قشر با مشکلات فزاینده ای مواجه هستند. توجه به اهمیت ارتقای سلامت سالمندان و ضرورت توجه به مولفه های ارتقای سلامت ازجمله تاب آوری و خودارزشمندی ایجاب می کند که تا حد ممکن در این زمینه گام هایی برداشته شود. این مطالعه باهدف تعیین رفتارهای ارتقادهنده سلامت سالمندان و نقش پیشگویی کنندگی تاب آوری و خودارزشمندی در سالمندان انجام شده است. روش بررسی این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی است که در سال 1398 با مشارکت 427 نفر از سالمندان بالای 60 سال تحت پوشش مراکز سلامت شهر تبریز انجام گرفته است. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای وارد مطالعه شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه بررسی رفتارهای ارتقای سلامت (HPAOAM)، پرسشنامه استاندارد خودارزشمندی (CSWS) و پرسشنامه تاب آوری (CD-RISC) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون رگرسیونی خطی چند متغیره در SPSS نسخه 15 انجام گرفت. یافته ها نتایج نشان داد که رفتارهای ارتقای سلامت سالمندان با میزان خودارزشمندی و تاب آوری آن ها ارتباط آماری معناداری دارد (05/0

پیش زمینه و هدف رفتار خوردن هیجانی نوعی رفتار خوردن بدون نیاز فیزیولوژیک است و به عنوان خوردن در پاسخ به استرس و هیجانات منفی تعریف شده است. شناخته شده ترین پیامد خوردن هیجانی افزایش وزن است. اما در مورد سایر پیامدهای خوردن هیجانی اطلاعات کافی در دسترس نیست. هدف این پژوهش، تبیین تجارب زیسته زنان جوان فزون وزن درباره پیامدهای خوردن هیجانی هست. مواد و روش کار این مطالعه به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک در سال 1399 انجام شد. مشارکت کنندگان در این مطالعه؛ 17 زن جوان ساکن در شهرهای کرمانشاه یا کرج بودند که تجربه خوردن هیجانی داشتند و دارای شاخص توده بدنی 30 و بالاتر بودند. این مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با رویکرد حداکثر تنوع انتخاب گردیدند. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق انفرادی و چهره به چهره گردآوری و با استفاده از روش هفت مرحله ای دیکلمن و همکاران، تحلیل گردید. یافته ها در این مطالعه؛ مضمونی اصلی با عنوان "پیامدهای آسیب زا" شناسایی شد. این مضمون از ترکیب 4 زیرمضمون به نام های "پیامدهای جسمی آسیب زا"، " تضعیف اعتمادبه نفس"، "تضعیف خودکارآمدی کنترل وزن" و " انگ پرخوری" به دست آمد. نتیجه گیری پیامدهای خوردن هیجانی، موجب افت کیفیت زندگی در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی می شوند و افراد را مستعد برخی بیماری های جسمی و اختلالات سلامت روان می کند. این موضوع اهمیت مداخلات درمانی در زمینه مدیریت پرخوری هیجانی را نشان می دهد.

پیش زمینه و هدف ترس از عود بیماری و کاهش سلامت روانی مبتلایان به سرطان سینه، یکی از نگرانی های اصلی بیماران سرطانی است که موجب افزایش پریشانی روان شناختی و کاهش کیفیت زندگی بیماران می گردد، ازاین رو تعیین عواملی که موجب ترس از عود بیماران گشته و بهزیستی آن ها را کاهش می دهد جهت افزایش کیفیت زندگی این نوع بیماران ضروری می نماید. بر این اساس مطالعه حاضر باهدف بررسی نقش پیش بینی کننده عوامل سبب ساز سرطان در رابطه بین ترس از عود سرطان و بهزیستی روان شناختی در زنان مبتلا به سرطان سینه شهر گرگان انجام شد. مواد و روش ها روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان ها و کلینیک های تخصصی شهر گرگان به تعداد 280 نفر بود که از این میان 162 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه موردنظر پژوهش انتخاب و با استفاده از مقیاس ترس از عود سرطان ویکبرگ (2003)، پرسشنامه محقق ساخته عوامل سبب ساز سرطان سینه و نسخه ی کوتاه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) مورد آزمون قرار گرفتند. سپس داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. یافته ها نتایج نشان داد بین خرده مقیاس های عوامل شخصی، سبک زندگی و عوامل محیطی مسبب سرطان با ترس از عود سرطان رابطه مثبت ولی بین خرده مقیاس عوامل معنوی/ مذهبی با ترس از عود سرطان رابطه منفی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین خرده مقیاس های عوامل شخصی، سبک زندگی و عوامل محیطی مسبب سرطان با بهزیستی روان شناختی بیماران رابطه منفی ولی بین خرده مقیاس عوامل معنوی/ مذهبی با بهزیستی روان شناختی بیماران رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری با توجه به نتایج پژوهش حاضر و نقش عوامل سبب ساز سرطان در ترس از عود و بهزیستی روان شناختی، تشویق بیماران، به تغییر سبک زندگی، انجام فعالیت های بدنی و تقویت باورهای معنوی و مذهبی آن ها، در افزایش کیفیت زندگی به آن ها یاری رساند.

پیش زمینه و هدف یکی از روش های انتخابی بیهوشی در عمل سزارین، بی حسی نخاعی است. کمردرد، دومین عارضه شایع بعد از سردرد، متعاقب بی حسی نخاعی در سزارین می باشد. هدف از این مطالعه تاثیر تمرینات پیلاتس بر شدت درد و ناتوانی زنان مبتلا به کمر درد متعاقب بی حسی نخاعی در سزارین می باشد. روش کار این مطالعه از نوع نیمه تجربی است، 40 زن با میانگین سن 75/4 ±, 4/29 سال مبتلا به کمردرد متعاقب بی حسی نخاعی بعد از سزارین در آن شرکت کرده اند. افراد شرکت کننده به طور تصادفی در دو گروه تمرینات پیلاتس (مدت 8 هفته، 3 بار در هفته، هر جلسه 60-45 دقیقه) و کنترل (هیچ گونه فعالیت منظم ورزشی نداشتند) قرار گرفتند. میزان درد و ناتوانی به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های درد کیوبک و اسوستری قبل و بعد از مداخله انجام شده است. تحلیل آماری داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک آزمون t وابسته و آزمون t مستقل در سطح اطمینان 95 درصد (05/0 ≤, p) انجام شد. یافته ها گروه های پژوهش از نظر سن، توده بدنی، پاریتی، سن بارداری و وزن نوزاد موقع تولد تفاوت آماری معنی داری با هم نداشتند. میانگین میزان درد به ترتیب در پیش و پس آزمون از 13/56 به 8/39 (013/0 =p) و ناتوانی از 27/40 به 13/26 (018/0= p) در گروه تمرینات پیلاتس نسبت به گروه کنترل، درد از 07/54 به 23/53 و ناتوانی از 7/48 به 6/49 (05/0>p) را نشان داده است. بحث و نتیجه گیری نتایج این مطالعه نشان داد که هشت هفته تمرینات پیلاتس می تواند سبب کاهش درد و بهبود ناتوانی در زنان مبتلا به کمر درد متعاقب بی حسی نخاعی بعد از سزارین شود. پیشنهاد می شود که ماماها در جلسات مشاوره قبل از زایمان بر اهمیت کمردرد تاکید و ورزش درمانی را توصیه کنند.