مجله پرستاری و مامایی
سال:1400 | دوره:19 | شماره:5 (پی در پی 142) |تعداد مقالات:7

پیش زمینه و هدف: اقدامات مامایی از مراقبت های مهم و اساسی در خدمات زنان و زایمان محسوب می شود که در بهبود وضعیت سلامت مادر و نوزاد نقش مهمی دارد. با افزایش نگرانی های جهانی در مورد اقدامات زایمانی و اهمیت این فرایند، هرگونه خطای انسانی در این خصوص غیرقابل اغماض است. بنابراین با توجه به میزان قابل توجه مرگ ومیر و عوارض نامطلوب، کنترل ایمن و موثر زایمان موضوعی حساس و مهم است. این مطالعه باهدف شناسایی و ارزیابی خطاهای کارکنان مامایی بیمارستان کوثر انجام شد. مواد و روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی به منظور شناسایی و ارزیابی خطاهای انسانی در کارکنان مامایی بیمارستان کوثر قزوین در سال 1397 انجام شد. روش های مختلفی برای شناسایی، ارزیابی و پیش بینی خطاهای انسانی وجود دارد. از این میان فن SHERPA یکی از متداول ترین روش های بررسی این خطاها است. در این مطالعه 15 نفر از کارکنان بخش مامایی بیمارستان، به صورت تصادفی مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه و مشاهده مستقیم و نیز بر اساس خطاهای اتفاق افتاده، اسناد و گزارش های مکتوب خطای پزشکی بیمارستان انجام شد. جهت آنالیز داده ها از نرم افزار Excel استفاده شد. یافته ها: وظایف اصلی مورد مطالعه پس از آنالیز سلسله مراتبی، به 68 زیروظیفه تقسیم شد. نهایتا 65 خطا مربوط به فعالیت های کارکنان مامایی شناسایی شد که به ترتیب خطاها از نوع خطاهای عملکردی 57 درصد، خطاهای بازبینی 25 درصد، خطاهای بازیابی 6 درصد، خطاهای ارتباطی 9 درصد، خطاهای انتخابی 3 درصد بود. و کمترین آن ها، خطای انتخابی بود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه بیشترین درصد خطاهای این مطالعه، خطای عملکردی هست لذا مسیولان بیمارستان باید توجه بیشتری به این خطاها داشته و آن را در اولویت ایمنی بیمارستان قرار دهند.

پیش زمینه و هدف: بحث تروما در جوامع مدرن و صنعتی امروز، یکی از مباحث و معضلات مهمی است که در اکثر کشورها موردتوجه قرار گرفته است. ازآنجایی که مراقبت های پیش بیمارستانی اولین جزء نظام مراقبت درمانی تروما را تشکیل می دهند، انجام صحیح و مطلوب آن می تواند مشکلات ناشی از ناتوانی های طولانی مدت و همچنین مرگ ومیر ناشی از تروما را کاهش دهد. لذا مطالعه حاضر باهدف تعیین تاثیر آموزش به روش یادگیری مبتنی بر تیم تعدیل شده، بر مهارت مدیریت بیمار ترومایی توسط پرسنل فوریت های پزشکی ارومیه انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی از نوع قبل و بعد، در دو گروه بود که طی آن تعداد 98 نفر از تکنسین های مرکز اورژانس ارومیه به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. اعضای نمونه به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. در گروه مداخله، مهارت مدیریت بیمار ترومایی به روش یادگیری مبتنی بر تیم تعدیل شده آموزش داده شد. ولی برای گروه شاهد هیچ آموزشی داده نشد. ابزارهای مورداستفاده جهت جمع آوری اطلاعات شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و چک لیست سنجش مهارت مدیریت بیمار ترومایی بود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر گویای تفاوت معنی دار میان گروه های مداخله و کنترل در یادگیری مهارت مدیریت بیمار ترومایی بود (001/0>P) که با توجه به بررسی اثر تکرار آزمون و اثر تعامل مشخص شد که تغییرات متغیر موردبررسی در گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر بوده است (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش به روش یادگیری مبتنی بر تیم تعدیل شده بر مهارت مدیریت بیمار ترومایی توسط پرسنل فوریت های پزشکی ارومیه موثر بوده و باعث ارتقاء آمادگی پرسنل در این زمینه می شود. همچنین با عملکرد صحیح، دقیق و علمی، باعث کاهش مرگ ومیر بعد از وقوع تروما و نیز کاهش عوارض جبران ناپذیر در خانواده و جامعه می گردد.

پیش زمینه و هدف: سقط جنین همواره تحت الشعاع عوامل مختلف ازجمله عوامل روانی، اجتماعی و زیستی هست. در ایران هنوز آمار سقط القایی جنین در بارداری های ناخواسته بالا است و با توجه به اینکه در دین مبین اسلام اقدام به سقط مجاز نیست و همواره مذموم و مورد نکوهش بوده است، مطالعه حاضر باهدف بررسی ارتباط بین میزان اعتقادات مذهبی بر کاهش اقدام به سقط جنین در بارداری های ناخواسته انجام شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-تحلیلی مقطعی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهرستان کازرون در سال 1398-1395 هست. انتخاب نمونه به روش نمونه های در دسترس از بین زنانی که بارداری ناخواسته داشتند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه ای شامل اطلاعات دموگرافیک و اقدام یا عدم اقدام به سقط بوده و سنجش اعتقادات دینی است. جهت سنجش اعتقادات مذهبی از پرسشنامه دینداری گلاک و استارک استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. به این منظور در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی اتا و آزمون تی مستقل استفاده شد. برای کلیه آزمون ها حداکثر خطا 5 درصد بود. یافته ها: در بین دو گروه زنان دارای اقدام و عدم اقدام به سقط عمدی ازنظر مقایسه خصوصیات دموگرافیک اختلاف معنی داری پیدا نشد (05/0 P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق بین میزان اعتقادات مذهبی افراد و عدم اقدام به سقط در بارداری های ناخواسته ارتباط و همبستگی بالایی وجود دارد. آموزش و آگاهی، علیرغم فراهم نمودن زمینه پیشگیری امری بسیار حیاتی در جهت کاهش عوارض ناشی از سقط های غیربهداشتی است و در همین راستا توجه بیشتر به آموزش مبانی نظری و عملی دینی و لزوم ایجاد باورهای قلبی و عمیق امری ضروری به نظر می رسد.

پیش زمینه و هدف: علی رغم اهمیت توانایی های شناختی در متقاضیان پرستاری، متاسفانه ارزیابی آن به هنگام انتخاب دانشجویان پرستاری مورد غفلت قرار گرفته است. با توجه به اهمیت و تاثیر نهایی آن در کیفیت مراقبت های پرستاری و از طرفی کمبود شواهد پژوهشی در دسترس در رابطه با نحوه ارزیابی این معیار، این مطالعه باهدف شناسایی مولفه های ارزیابی توانایی شناختی متقاضیان پرستاری بر اساس تجارب پرستاران بالینی و مدرسین پرستاری با رویکرد کیفی انجام شده است. مواد و روش ها: این مطالعه با روش تحقیق کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا قراردادی انجام شد. مشارکت کنندگان شامل 25 پرستار و مدرسین پرستاری بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری گردید و در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA10 کمک گرفته شد. یافته ها: بر اساس تجزیه وتحلیل داده ها سه طبقه اصلی و استخراج گردید. طبقه "ژرف نگری در موقعیت های چالشی" شامل زیرطبقات توانایی تحلیل یک موقعیت، بررسی علل ریشه ای مسایل، طبقه "سازمان دهی ذهنی" شامل زیرطبقات توجه آگاهانه، حفظ تمرکز ذهنی، مدیرت زمان و اولویت بندی کارها و طبقه "سرعت پردازش ذهنی" شامل زیرطبقات سرعت عمل همراه با دقت و ادراک سریع می باشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، مولفه های ارزیابی توانایی شناختی متقاضیان پرستاری را بر اساس تجارب پرستاران و مدرسین پرستاری مشخص نمود. یافته های این مطالعه می تواند توسط موسسات آموزش پرستاری جهت توسعه روش های فعلی خود به منظور ارزیابی توانایی شناختی متقاضیان پرستاری در فرایند انتخاب دانشجو مورداستفاده قرار گیرد.

پیش زمینه و هدف: سبک رهبری در مدیریت بیمارستان ها و در افزایش اثربخشی و کیفیت خدمات مراقبتی درمانی اهمیت به سزایی دارد و شجاعت اخلاقی نیز مولفه ای ضروری در رفتار پرستاران هست و تاثیرات مهمی بر کیفیت مراقبت های ارایه شده توسط آن ها دارد که متاثر از عوامل مختلفی است. لذا این مطالعه باهدف بررسی ارتباط سبک رهبری سرپرستاران با شجاعت اخلاقی پرستاران انجام گرفت. مواد و روش کار: این مطالعه یک مطالعه همبستگی است که در آن 300 نفر از پرستاران شاغل در بخش های مختلف مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد چندعاملی رهبری بس و آولیو (MLQ[1]) و پرسشنامه شجاعت اخلاقی حرفه ای بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: مطابق با نتایج همبستگی پیرسون، نفوذ آرمانی اسنادی (45/0=r)، نفوذ آرمانی رفتاری (44/0=r)، مدیریت بر مبنای استثنا (فعال) (44/0=r)، همبستگی مثبت و متوسط با شجاعت اخلاقی داشت و مولفه های انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی، ملاحظات فردی، پاداش مشروط، مدیریت بر مبنای استثنا (منفعل) همبستگی ضعیف با شجاعت اخلاقی دارند. مولفه های نفوذ آرمانی اسنادی، مدیریت بر مبنای استثنا (فعال)، نفوذ آرمانی رفتاری، انگیزش الهام بخش از بین مولفه های سبک رهبری، 0. 27= 2R، 27 درصد واریانس شجاعت اخلاقی پرستاران را پیش بینی می کنند. درصد واریانس شجاعت اخلافی را پیش بینی می کنند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده بین سبک رهبری سرپرستاران و شجاعت اخلاقی پرستاران ارتباط معناداری وجود دارد و انتخاب ترکیبی از سبک رهبری تحول گرا و تبادلی و ارتقای مهارت های رهبری سرپرستاران می تواند منجر به ارتقای شجاعت اخلاقی پرستاران و درنتیجه ارتقا کیفیت مراقبت پرستاری شود.

پیش زمینه و هدف: سالخوردگی واژن و علائم مرتبط با آن پس از دوران یائسگی یکی از شکایات بسیار رایج زنان یائسه است. پرداختن به تغییرات زندگی زنان یائسه پس از تجربه علائم سالخوردگی واژن از اهداف اصلی این پژوهش بوده است و با توجه به کمبود مطالعات در این حیطه خاص، محققین بر آن شدند تا مطالعه ای باهدف تبیین تغییرات در سیر طبیعی زندگی زنان یائسه به دنبال مواجهه با علائم سالخوردگی واژن را انجام دهند. مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا در سال 1398 بوده است. محیط پژوهش این مطالعه شامل شهرهای رامسر، تنکابن، رشت و لنگرود بود. مشارکت کنندگان پژوهش 34 زن یائسه واجد معیارهای ورود به مطالعه بوده اند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند صورت گرفت. تحلیل محتوای قراردادی هم زمان با جمع آوری داده ها انجام شد. جهت ارزیابی اعتبار یافته ها از معیار چهارگانه ی Goba و Lincoln استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها منجر به شناسایی سه درون مایه " تغییر در سیر طبیعی فعالیت های روزانه، " کاهش رفاه روحی و روانی " و " مواجه با مشکلات در بعد جنسی" شد. نتیجه گیری: تجربه زنان یائسه در این مطالعه نشان از نقش گسترده اختلالات واژینال بر حیطه های مختلف زندگی آن ها دارد که توجه خاص نظام سلامت و درمان را طلب می کند. در چنین شرایطی، نظارت و حمایت از آن ها برای تطابق با تغییرات طبیعی، باید مدنظر برنامه ریزی ها قرار گیرد.

پیش زمینه و هدف: تروما به عنوان یکی از مهم ترین معضلات جهان در سراسر دنیا قربانیان فروانی به همراه دارد. پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی اولین مراقبینی هستند که بر بالین مصدومان ترومایی حاضر می شوند و توانمندی این افراد در نحوه مراقبت از افراد ترومایی در نجات جان بسیاری از مصدومان حایز اهمیت است. مطالعه حاضر باهدف بررسی تاثیر برگزاری دوره مراقبت های پایه تروما بر دانش و مهارت پرسنل فوریت های پزشکی انجام گرفت. مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی تک گروهی قبل-بعد می باشد که با شرکت 520 نفر در گروه های 8 نفره از پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی استان آذربایجان شرقی در طول سال 1397 انجام گرفت. مداخله به صورت جلسات آموزشی تیوری و عملی در ایستگاه ها در طی 12 جلسه 2 ساعته برای هر گروه انجام شد و دانش و مهارت پرسنل قبل و بعد از انجام مداخلات از طریق آزمون تیوری و آزمون عملی در ایستگاه ها با حضور بیمار نماها بررسی شد ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دانش و چک لیست مهارت سنجی دوره مراقبت های پایه تروما بود که هر دو ابزار، از ابزارهای استاندارد جهانی در این زمینه می باشند. در مطالعه حاضر روایی این ابزارها توسط صاحب نظران حوزه تروما مورد تایید قرارگرفته و پایایی آن ها با آلفای کورنباخ به ترتیب 85/0 و 79/0 محاسبه شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار نسخه 19 SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دانش و مهارت مشارکت کنندگان قبل و بعد از برگزاری دوره آموزشی تفاوت آماری معناداری داشت (05/0>P). برگزاری این دوره باعث افزایش دانش و مهارت شد، چنانچه که اختلاف میانگین و انحراف معیار نمرات دانش و مهارت قبل و بعد از برگزاری دوره، به ترتیب 46/19± 38/11 و 23/22± 60/12 محاسبه شد و بیشترین افزایش مهارت مشارکت کنندگان در زمینه ارزیابی ثانویه بیمار با اختلاف میانگین و انحراف معیار 82/10± 47/30 بود (03/0=P). نتیجه گیری: دوره های آموزشی مراقبت از بیماران ترومایی به روش های جدید مثل استفاده از ایستگاه های آموزشی و آزمونی بیمار نماها در افزایش دانش و مهارت پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی موثر می باشد.