آینده آموزش پزشکی
سال:1393 | دوره:4 | شماره:3 |تعداد مقالات:9

زمینه و هدف: با عنایت به محدودیت گزارشات مربوط به فرآیند ترجمه پرسشنامه های پژوهشی، پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن ضرورت انجام صحیح فرآیند ترجمه، به توصیف فرآیند ترجمه و مراحل موردنیاز انطباق فرهنگی ابزار پژوهش به شیوه عملیاتی پرداخته تا زمینه های توجه بیشتر پژوهشگران به این موضوع مهم فراهم آید.روش: مقیاس تجربه تعلق پذیری محیط بالینی لوت جونز و همکاران دارای 34 گویه و سه خرده مقیاس عزت نفس، پیوستگی وکارآمدی در طیف لیکرت 5 نقطه ای است که مطابق راهنمای وایلد وهمکاران مورد ترجمه و انطباق فرهنگی قرار گرفت. پس از تهیه پرسشنامه نهایی به منظور بررسی پایایی، ثبات ابزار با کمک آزمون - باز آزمون، به فاصله دو هفته و با تکمیل پرسشنامه توسط 25 نفر دانشجوی پرستاری و روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: طی مراحل ترجمه ،ترجمه برگردان و بازنگری، 6 گویه پرسشنامه اصلاح و رعایت برابری های فرهنگی در پرسشنامه لحاظ گردید. در ادامه در مرحله کسب اطلاعات شناختی و بازنگری مجدد، نتایج مصاحبه با تعدادی از دانشجویان بیانگرآن بود که در مورد برخی گویه ها مشکلاتی نظیر دوپهلو بودن و ابهام وجود دارد.بدین ترتیب 5 گویه پرسشنامه تغییر یافت. میزان پایایی ابزار با روش تکرار پذیری آزمون- باز آزمون r=0.70 بدست آمد. مقدارآلفای کرونباخ برای کل ابزار 0.90 و برای خرده مقیاس های عزت نفس (0.88)،پیوستگی (0.75) و کارآمدی (0.84) بود.نتیجه گیری: ثبت کامل فرایند ترجمه ابزار به ویژه زمانی که ابزار به زبان و فرهنگ دیگری ترجمه شود، برای استفاده بهینه ی توسط سایر پژوهشگران حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر این موضوع مرتفع گردید. نتایج حاکی از پایایی بالای ابزار بود. بدین ترتیب پرسشنامه مورد نظر قابل استفاده برای سنجش تعلق پذیری دانشجویان پرستاری در محیط بالینی کشور ایران خواهد بود.

زمینه و هدف: امروزه فرآیند بررسی پرسش های چند گزینه ای بر حسب ساختار و محتوا، به عنوان یکی از فعالیت های استراتژیک در سیستم های آموزشی مطرح بوده و از موثرترین ابزارهای تضمین ارائه کیفیت بهینه آموزش در نظر گرفته می شود. در مطالعه حاضر، کیفیت برخی از شاخص های آزمون های چند گزینه ای دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل در دو نیمسال اول 1385 و 1390 برحسب ساختار و توزیع سطح دانش مورد بررسی قرار گرفت.روش: از چک لیست میلمن جهت بررسی کیفیت ساختاری سئوالات استفاده شد. همچنین پرسش های مزبور از لحاظ سطح دانش در سه تراز یادآوری، فهم و درک و کاربرد مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری داده ها به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از شاخص های مرکزی و پراکندگی و آزمون مجذور کا انجام گردید. سطح معنی داری در این پژوهش با P<0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: از نظر ساختار، بیش از 70 درصد از پرسش ها در قبل از پیش آزمون دچار نقص بوده اند، در حالی که این مقدار در بعد از اجرای برنامه جامع ارزیابی پرسش ها به کمتر از 30 درصد کاهش یافته که این تفاوت از لحاظ آماری نیز کاملا معنی دار می باشد (P=0.005). 83.9 درصد و 79.5 درصد از پرسش ها به ترتیب در مراحل پیش آزمون و پس آزمون در سطح تاکسونومی یک قرار داشته اند.نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان می دهد که کیفیت ساختاری پرسش ها بهبود مطلوبی داشته اما از لحاظ توزیع سطح دانش از تراز تاکسونومی یک به سمت تاکسونومی های دو و سه تغییر قابل ملاحظه ای مشاهده نمی گردد. بنابر این ضرورت دارد که مدیران مراکز توسعه آموزش در دانشگاه به برگزاری کارگاه های ارتقای کیفیت آموزش با تاکید ویژه بر ارتقای کیفیت پرسش های چند گزینه ای بر حسب توزیع سطح دانش مبادرت نمایند.

زمینه و هدف: انسان ها رویکردهای متفاوتی را برای یادگیری به کار می برند، بنابراین هدف از این مطالعه تبیین ساز و کارهای یادگیری برنامه درسی پنهان در دانشجویان کارشناسی پرستاری می باشد.روش: این مطالعه کیفی با مشارکت 24 دانشجوی کارشناسی پرستاری با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام گرفت. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و تا زمان رسیدن به اشباع داده ها و ظهور طبقات ادامه داشت. شیوه تحلیل داده ها نیز تحلیل محتوا بود.یافته ها: در این مطالعه هشت طبقه یادگیری مشاهده ای، یادگیری شنیداری، یادگیری از بازخوردها، یادگیری تجربی، یادگیری معکوس، یادگیری از بیان تجربیات، الگوگیری و یادگیری انفعالی به دست آمد.نتیجه گیری: دانشجویان پرستاری برنامه درسی پنهان را از طریق ساز و کارهای مختلف آموخته بودند، بنابراین شناسایی سایر ساز و کارهای یادگیری برنامه های درسی پنهان در حال اجراء توصیه می شود.

زمینه و هدف :اطلاع از روش های نوین آموزشی و مقایسه نتایج آموزش این روش ها با یکدیگر به مدرسین کمک می کند تا در خصوص تهیه و اجرای دوره های آتی آموزش از روش های موثر تری استفاده کنند. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر دوروش یادگیری الکترونیک و کارگاهی بردانش و عملکرد دانشجویان پرستاری در کنترل عفونت های بیمارستانی می باشد.روش: در این مطالعه با طرح دو گروه پیش آزمون –پس آزمون بوده است .دانشجویان مورد مطالعه به صورت قرعه کشی به دو گروه اموزش الکترونیک و آموزش کارگاهی تقسیم شدند. برای گروه آموزش کارگاهی کارگاه 1 روزه برقرار شد و گروه آموزش الکترونیک اسلاید های آموزشی را به صورت ایمیل دریافت کردند. و دانش و عملکرد آنها قبل و دو هفته بعد از اموزش در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه میزان دانش و چک لیست عملکرد سنجیده و مقایسه شد. و سپس داده ها توسط 18 spss تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: طبق آزمون قبل و بعد نتایج نشان داد که گروه الکترونیک نمرات بهتری نسبت به گروه کارگاهی بدست آوردند.(P<0.001) و نتایج در رابطه با عملکرد نشان داد که بین نمرات دو گروه تفاوت اماری معنا داری وجود ندارد. (P=0.6)نتیجه گیری: با عنایت به نتایج مطالعات بیان شده و نتایج مطالعه حاضرهم می توان از روش کارگاهی و هم از روش آموزش مجازی در اموزش مهارت ها به دانشجویان پرستاری استفاده نمود ولی به نظر میرسد ترکیب این دو روش اموزشی ممکن است سطح دانش را برای دستیابی به مهارت بیشتر تسهیل کند.

زمینه و هدف: دانشجویان مشتریان اصلی دانشگاهها هستند. لذا ادراک و انتظار آنها از کیفیت خدمات آموزشی می تواند اطلاعات با ارزشی در اختیار برنامه ریزان جهت ارتقای کیفیت خدمات آموزشی قرار دهد. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت خدمات آموزش بالینی در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت گرفت.روش: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، تمامی دانشجویان سه رده تحصیلی کارآموز، کارورز و دستیار که 303 نفر بودند در مطالعه شرکت کردند. از پرسشنامه تعدیل شده سروکوال بعد از تایید روایی و پایایی برای گردآوری داده ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.18 و به کمک آماره های توصیفی آزمون های تحلیلی کروسکال والیس و T زوجی، صورت گرفت.یافته ها: در هر پنج بعد خدمت، شکاف منفی کیفیت مشاهده شد. در رده کارآموزان، کمترین و بیشترین میانگین شکاف کیفیت به ترتیب در ابعاد تضمین (1-) و همدلی (-1.28) ودر رده کارورزان کمترین میانگین شکاف کیفیت مشترکا در ابعاد اطمینان و ملموسات (-1.09) و بیشترین میانگین شکاف کیفیت در بعد پاسخگویی (-1.36) مشاهده گردید. همچنین در رده دستیاران کمترین و بیشترین میانگین شکاف کیفیت به ترتیب مربوط به ابعاد ملموسات (-1.48) و پاسخگویی (-2.04) بود. مقایسه شکاف کیفیت بین بیمارستان های آموزشی تفاوت معنی داری را نشان نداد (P>0.001)، اما بین تمامی دانشجویان سه رده در تمام ابعاد تفاوت معنی داری وجود داشت (P<0.001).نتیجه گیری: بدلیل شکاف منفی کیفیت در همه ابعاد خدمات آموزشی، پیشنهاد میشود در طول سال برای کارکنان دوره هایی در زمینه شیوه های موثر ارایه خدمات آموزشی و برقراری ارتباط اثربخش با دانشجویان برگزار شود. استفاده از روش های آموزشی نوین، مهارت های مشاوره و ارتباط با دانشجو باید در برنامه ریزی کارگاه های آموزشی برای اعضای هیات علمی قرار گیرد.

زمینه و هدف: در ارزیابی واحدهای آموزشی بجای استفاه از شاخص های تعداد دانشجو، تعداد رشته ها، نسبت دانشجویان تحصیلات تکمیلی به کل و تعداد هیات علمی، هرم اعضاء هیات علمی و نسبت دانشجو به کل هیات علمی به تفکیک مرتبه علمی چنانچه از یک شاخص استاندارد شامل تمامی این شاخص ها استفاده شود می تواند در رتبه بندی واحدهای آموزشی کمک نماید.مواد و روش ها: شاخص استاندارد دانشجو به هیات علمی بر مبنای بار آموزشی ایجاد شده بازاء هر دانشجو در مقاطع مختلف و میزان تدریس موظف هر مدرس در مرتبه معین طی رابطه ای معرفی می شود. مقادیر این شاخص برای دانشجویان و هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به تفکیک دانشکده ها محاسبه و با استفاده از آن وضعیت آموزشی هر دانشکده و دانشگاه از نظر نسبت دانشجو به هیات علمی بررسی و تحلیل گردیده است.یافته ها: وضعیت آموزشی دانشکده دندانپزشکی و پزشکی با استفاده از شاخص استاندارد دانشجو به دانشیار و دانشجو به استاد مطلوب می باشد. دانشکده داروسازی در وضعیت آموزشی نسبتا مطلوب، دانشکده های پرستاری، بهداشت و طب سنتی در وضعیت آموزشی نامطلوب و نهایتا دانشکده پیراپزشکی در وضعیت آموزشی غیرقابل قبول رتبه بندی می شوند.نتیجه گیری: رتبه بندی شاخص مذکور با لحاظ نمودن نسبت دانشجویان تحصیلات تکمیلی به کل دانشجویان می تواند وضعیت واحدهای آموزشی را ازنظر تعداد دانشجو به عضو هیات علمی مورد نیاز با رتبه مشخص بصورت های مطلوب، نسبتا مطلوب، نامطلوب و غیرقابل قبول نشان دهد. مقدار این شاخص می تواند در طرح راد جهت مقایسه وضعیت آموزشی دانشگاهها استفاده شود.

زمینه و هدف: یکی از عواملی که نقش بسیار مهمی در انجام وظایف شغلی دارد، هوش هیجانی است که می تواند به عنوان یکی از پیش نیازهای موفقیت کارکنان در ارزیابی سازمان قلمداد شود، با توجه به نقش تاثیرگذار کارکنان دانشگاه علوم پزشکی در تامین سلامت جامعه در مطالعه پیش رو سعی بر این گردیده است تا ارتباط بین هوش هیجانی و عملکرد شغلی این گروه شغلی مورد بررسی قرار دهد.روش: این مطالعه از نظر روش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد و نمونه آماری پژوهش، 200 نفر از کارکنان دانشکده پزشکی مشهد می باشدکه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو پرسشنامه هوش هیجانی (بار- ان) و عملکرد شغلی است، از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار و...) و آماراستنباطی (همبستگی، رگرسیون) برای تچزیه و تحلیل نتایج استفاده گردید.یافته ها: نتایج مطالعه نشانگر آن بود که بین همه مولفه های هوش هیجانی و عملکرد شغلی کارکنان دانشکده پزشکی مشهد همبستگی مثبت وجود دارد و از بین مولفه های هوش هیجانی پنج مولفه خوش بینی، تحمل استرس، مسوولیت پذیری اجتماعی، حرمت نفس و استقلال دارای قدرت پیش بینی کنندگی، عملکرد شغلی هستند.نتیجه گیری: با توجه به توانایی هوش هیجانی به عنوان یک مولفه در پیش بینی وضعیت عملکرد شغلی، گنجاندن اجزای هوش هیجانی در برنامه آموزشی کارکنان می تواند در ارتقاء عملکرد کلی دانشگاه ورسیدن به اهداف از پیش تعیین شده موثر باشد.

زمینه و هدف: برگزاری ژورنال کلاب استاندارد یکی از اهداف مهم در آموزش دانشجویان تخصصی می باشد. دانشجویان باید دانش خود را به روز نموده و مهارت ارزیابی نقادانه مقالات را بیاموزند. هدف از این مطالعه مقایسه کیفیت برگزاری ژورنال کلابها در دانشکده های دندانپزشکی مشهد در جهت بهبود ساختار آموزشی و نقادانه ژورنال کلاب ها است.روش: این مطالعه نیمه تجربی بررسی جلسات ژورنال کلابها دانشکده دندانپزشکی مشهد صورت گرفت. ژورنال کلابها بر اساس چک لیستی که روایی و پایایی آن تائید شده بود، ارزیابی شده و قبل و بعد از کارگاه آموزشی مقایسه گردیدند. (r=0.74) اطلاعات بدست آمده با استافده از نرم افزار SPSS:11.5 و تست T زوجی (CI=%95) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج قبل و بعد از مداخله آموزشی (کارگاه) از نظر ساختار آموزشی اختلاف معناداری داشتند ولی هیچ گونه ارزیابی نقادانه ای صورت نگرفته بود.نتیجه گیری: بر اساس نتایج این طرح توصیه می شود که اعضای هیات علمی و دانشجویان تخصصی به ساختار آموزشی و نقادانه ژورنال کلابها توجه نموده و به نظر می رسد آموزش ارزیابی نقادانه مقالات بسیار حائز اهمیت می باشد.

زمینه و هدف: طرح مدارس هوشمند گامی جدید در تطابق با عصر اطلاعات است که با تلفیق فناوری اطلاعات و برنامه های درسی، تغییرات اساسی در فرایند یاددهی- یادگیری و همچنین تغییری در نقش و وظایف معلمان و دانش آموزان ایجاد میکند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی وضعیت موجود مدارس هوشمند استان مازندران براساس «مدل مفهومی مدرسه هوشمند» در سال تحصیلی 1390-91 می باشد.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارشناسان فناوری اطلاعات و معلمان مدارس هوشمند منتخب استان مازندران است. روش نمونه گیری در این پژوهش سرشماری کامل بوده است که تعداد نمونه برابر با تعداد کل جامعه (181) می باشد. با استفاده از پرسشنامه و چک لیست مشاهده اطلاعات لازم جمع آوری شد. برای تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی و برای برآورد پایایی از فرمول آلفای کرونباخ استفاده شده است. میزان آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیران و کارشناسان فناوری اطلاعات %95 و پرسشنامه معلمان %88 بدست آمد.یافته ها: نتایج بدست آمده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نشان داد که مدارس هوشمند دولتی استان مازندران در سطح نسبتا مطلوب و مدارس هوشمند غیر دولتی در سطح مطلوب و نزدیک به استانداردها و مولفه های مدل مفهومی مدرسه هوشمند می باشد.نتیجه گیری: جهت بهبود وضع موجود مدارس هوشمند استان مازندران و برای رسیدن به سطح مطلوب، راهکارها و پیشنهاداتی ارائه شده است.