هدف امروزه حجم قابل توجهی از اطلاعات به صورت نوشتاری مبادله می گردد، لذا خواندن و درک مطلب به عنوان یک ضرورت و مقدمه موفقیت و پیشرفت در جامعه مطرح است. خواندن و درک مطلب همواره به عنوان یکی از اولویت های مهم نظام های آموزشی جوامع مطرح بوده و بخش وسیعی از برنامه های درسی را به ویژه در سال های نخستین تحصیل در برمی گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل شناختی فردی (خودپنداره خواندن و نگرش به خواندن) اثرگذار بر درک مطلب خواندن به منظور تدوین یک مدل ساختاری در بین دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم ابتدایی شهر همدان بود. روش جامعه آماری شامل 12000 دانش آموز مشغول به تحصیل در دوره ابتدایی در سال تحصیلی 96-95 بود که از این تعداد نمونه آماری شامل 287 دانش آموز (128 پسر و 159 دختر) با میانگین سنی 11/10 سال از طریق روش نمونه گیری خوش های چندمرحله ای انتخاب شدند. یافته ها در این پژوهش از مقیاس های خودپنداره خواندن چپمن و تانر 1995 و نگرش به خواندن مک کنا 1990 و درک مطلب خواندن از پرسشنامه محقق ساخته براساس آزمون درک مطلب مهرنژاد 1378 استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Spss و Amos استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که این متغیر ها بر درک مطلب خواندن دانش آموزان اثر معنادار دارند. نگرش به خواندن 62% و خودپنداره خواندن 58%، توانستند بیشترین میزان درک مطلب دانش آموزان را تبیین کنند.