زمینه و هدف: افزایش روزافزون طلاق، ضرورت مطالعه عوامل زمینه ساز طلاق را یادآور می شود. هدف از این پژوهش پیش بینی نمره گرایش به طلاق بر اساس انعطاف پذیری شناختی، تنظیم هیجانی و طرح واره های ناسازگار اولیه در زوج های ایرانی ساکن ایران و کانادا بود. روش کار: برای انجام تحقیق کاربردی و همبستگی حاضر از بین زوجین ایرانی ساکن ایران و کانادا با سابقه 5 سال زندگی مشترک تعداد 250 نفر (زن یا مرد) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های گرایش به طلاق جانسون و مورو (1986)، طرح واره یانگ (1990) (فرم کوتاه، ویرایش سوم، 90 گویه ای)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) بین آنها توزیع و جمع آوری شد. نهایتا داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای خودگردانی و عملکرد مختل (001/0ρ, ˂, ، 713/0β, =)، دیگر جهت مندی (001/0ρ, ˂, ، 500/0β, =)، بریدگی و طرد (001/0ρ, ˂, ، 816/0β, =)، و محدودیت مختل (001/0ρ, ˂, ، 231/0β, =)، اثر معناداری بر میانگین نمره گرایش به طلاق در زوج های ایرانی ساکن ایران داشت و انعطاف پذیری شناختی (001/0ρ, ˂, ، 280/0-β, =)، و خودگردانی و عملکرد مختل (001/0ρ, ˂, ، 251/0β, =)، اثر معناداری بر میانگین نمره گرایش به طلاق در زوج های ایرانی ساکن کانادا داشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که همبستگی طرح واره های ناسازگار اولیه با نمره گرایش به طلاق در زوج های ایرانی ساکن ایران و زوج های ایرانی ساکن کانادا مثبت ومعنادار بود و همبستگی انعطاف پذیری شناختی با نمره گرایش به طلاق فقط در زوج های ایرانی ساکن کانادا منفی و معنادار بود.