مقدمه: چاقی شکمی در مطالعات پیشین در ایران با استفاده از حدود مرزی تعیین شده توسط سازمان بهداشت جهانی تعیین شده و هیچ مطالعه ای از حدود مرزی پیشنهادی استفاده نکرده است. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل مرتبط با ایجاد چاقی شکمی بر اساس حدود مرزی مطلوب در جمعیتی نماینده از زنان بود.روش ها: در یک مطالعه مقطعی، ارزیابی دریافت های معمول غذایی 926 نفر از زنان 40-60 ساله توسط پرسش نامه نیمه کمی بسامد خوراک صورت گرفت. داده های دموگرافیک و تن سنجی مطابق پروتوکل های استاندارد جمع آوری و حدود مرزی پیشنهادی برای نسبت دور کمر به دور باسن (WHR ³ 0.84 یاWaist-to-Hip Ratio) جهت تعیین چاقی شکمی استفاده شد.یافته ها: میانگین نسبت دور کمر به دور باسن(WHR) ، 0.82±0.06 بود. احتمال چاقی شکمی در زنان کم تحرک (نسبت شانس: 2.11، فاصله اطمینان %95: 1.40-2.53) بیشتر بود. افسردگی (نسبت شانس: 1.36، فاصله اطمینان %95: 1.02-1.56)، استعمال دخانیات (نسبت شانس: 1.22، فاصله اطمینان %95: 1.02-1.6) و بیکاری (نسبت شانس: 1.41، فاصله اطمینان %95: 1.13-1.72) با چاقی شکمی مرتبط بود. همچنین تاهل (نسبت شانس: 1.31، فاصله اطمینان %95: 1.10-1.82)، یاﺋﺴﮕﻲ (نسبت شانس: 1.22، فاصله اطمینان %95: 1.02-1.61)، دریافت ناکافی ویتامین C (نسبت شانس: 2.31، فاصله اطمینان %95: 1.25-4.25) و دریافت کم کلسیم (نسبت شانس: 1.30، فاصله اطمینان %95:1.07-3.78 ) با تجمع چربی در ناحیه شکم همراه بود. ارتباط معکوسی بین مصرف لبنیات و چاقی شکمی دیده شد (0.05>P؛ -0.2=r).نتیجه گیری: از آن جا که چاقی شکمی با افزایش سن، بیکاری، تاهل، زایمان و سبک نامطلوب زندگی نظیر کم تحرکی، استعمال دخانیات، افسردگی، دریافت ناکافی ویتامین C و کلسیم و دریافت بالای چربی ارتباط دارد، تعدیل شیوه زندگی جهت دست یابی به وضعیت سالم تر بدن باید مد نظر قرار گیرد.